بعد از یکسال
سلام نفس مامان
آنی جونم بعد از یکسال اومدم برات بنویسم ببخشید مامانی تو این مدت نتونستم برات چیزی بنویسم سرم شلوغ بود و فرصت نشد ، تو این یکسال خیلی اتفاقا افتاد هم خوب هم بد ولی گذشت
الان که دارم مینویسم 27 اردیبهشت ماه 96 هست و تو 5 سال و دو ماه و 24 روزه هستی قربونت برم امسال به امید خدا میری پیش دبستان و سال دیگه هم کلاس اولی میشی
در سال 95 عمه میترا 3 تا دخمل خوشگل به دنیا آورد که اسماشون رو پارمیدا پارمیس و آرمیتا گذاشت .
دلم برات یه ذره شده الان من سرکارم و تو مهد کودک مامانی باید منو ببخشی خیلی دوستت دارم خیلی ، امید تنهائی هام ، رفیق همه روزه م ، تنها دلخوشی زندگیم ، خدا رو شاکرم که تو رو دارم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی