آنيساآنيسا، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 17 روز سن داره
آرسامآرسام، تا این لحظه: 5 سال و 11 ماه و 25 روز سن داره

عسل ماماني و بابايي

خدا جونم

  اگر تنها ترین تنها شوم باز هم خدا هست     او جانشین تمام نداشته های من است   هیچ دلیلی بر نا امیدی نیست وقتی خدا هست....خداوندا کمکم کن   خدایا دستانم خالی اند.و دلم غرق در ارزو...یا با قدرت بیکرانت دستانم را توانا گردان یا دلم را از ارزوهای دست نیافتنی خالی کن...خدایا کمکم کن صبرم بده طاقتم طاق شدههه بیقرارم خدایا میدونم این یه امتحانه ولی باور کن امتحانه سختیه.... ...
2 تير 1390

قصه ما از کجا شروع شد

سلام خوشگل مامان اینجا قراره خونه مجازی تو بشه و منم خاطاتمو بهت بگم   من و بابایی ٢٠ اردیبهشت ماه سال ٨٥ با هم ازدواج کردیم و روزای خیل قشنگی با هم داشتیم و داریم بعد از گذشت دو سال و نیم تصمیم گرفتیم تو رو هم در کنار خوشیهای خودمون داشته باشیم ای کاش زودتر به این فکر می افتادیم تا الان در کنارمون بودی و از بودنت لذت میبردیم اما ............. نازنینم از اون روزی که این تصمیم رو گرفتم اصلا آروم و قرار ندارم از مهربون یار میخوام که این ماه تو رو تو دلم بزاره تا درکنارت زندگی بهترتری داشته باشیم اما این رو بدون که برای دیدنت لحضه شماری میکنم و انتظار میکشم دوستتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت دارم    ...
31 خرداد 1390

انتظار

نازنین من این ماه خیلی امیدوارم که بیای تو دلم منو تهنا نزاری منتظرتم خیلی ، از اینکه چند ساله انتظار میکشم خسته شدم قول بده این ماه بیای پیش من و بابایی قربونت برم ...
29 خرداد 1390