آنيساآنيسا، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 28 روز سن داره
آرسامآرسام، تا این لحظه: 6 سال و 5 روز سن داره

عسل ماماني و بابايي

بهترین لحظه عمرم

  سلام نفس مامان ، عزیز من ، گل من ، عسل من دیروز (٣٠/٠٦/٩٠) روز چهارشنبه ساعت یک بعدازظهر من و تو و بابایی رفتیم سنوگرافی دکتر حسنیان ، نمیدونی چه استرسی داشتم و این استرس رو هم به بابایی منتقل کرده بودم اما به خاطر من به روی خودش نمیاورد خلاصه کلی منتظر شدیم و نوبت ما شد و آقای دکتر داشت تو رو چک میکرد تا اینکه بابایی بهش گفت میشه صدای قلبش رو برامون پخش کنید اونم پخش کرد وای مامانی قشنگترین لحظه عمرم بود وقتیکه صدای قلب کوچیکت رو میشنیدم اشک شادی تو چشام حلقه زده بود فقط اون لحظه میگفتم خدای مهربون شکرت . بعدشم آقای دکتر داشت تو رو چک میکرد و گفت خدا رو شکرهیچ مشکلی نیست و در مورد جنسیت هم گفت به احتمال خیلی زی...
13 بهمن 1390

بهترين هديه زندگيم

  سلام جيگر مامان  خوبي قربونت برم آنيساي مامان وقتی تکونهات رو حس میکنم غرق شادی میشم و امید به زندگیم چند برابر میشه. هم دوست دارم زودتر بیای تو بغل مامانی و هم دوست دارم همیشه تو دلم بمونی و تکون بخوری . من اینقدر برای دیدنت و بغل کردنت خوشحالم که اصلا به درد زایمان و مشکلاتش فکر نمیکنم و همه اش پیش خودم میگم هر چقدر هم که درد داشته باشه ولی وقتی کوچولوی نازم قراره بیاد پیشمون در مقابلش هیچه و ارزش داره . ماماني امروز دقیقا تو هفته 32 هستی تکونهات محکمتر شده . روز و شب داري تکون میخوری و صبحها که بیدار میشم بيام سر كار تکونهات شروع میشه و تو هم از خواب بيدار ميشي قربونت برم من ....
13 بهمن 1390

سنوگرافی 20 هفتگی

سلام جیگر مامان نفس مامان زندگي چطوری دختر گلم مامانی قربونت بره دلم برای دیدنت یه ذره شده ایشاله این ٤ ماه هم به سلامتی تموم بشه من و تو و بابایی در کنا هم روزهاي قشنگي داشته باشيم اين سنو هم 20 هفتگيته قربونت برم به نيمه راه رسيدم تبريز كه بودم همراه بابايي رفتيم سنوگرافي نوين آقاي دكتر خيلي مهربون بود و همه چي رو برامون توضيح داد و خبر سلامتيت رو بهمون داد تو اين سنو دقيقا 19 هفته و سه روزته عزيز دلم بوووووووووووووووووووووووووووووس دوستت دارم   ...
5 آبان 1390

نیمه راه

سلام قندعسل مامان ، نفس مامان دخمل قشنگم چطوری گلم خوبی عزیز دلم شکر خدا به نیمه راه رسیدیم از مهربون یار میخوام بقیه راه رو هم به خوبی و خوشی سپری کنیم و انتظار به پایان برسه و در کنار هم روزهای خوبی رو داشته باشیم برای دیدن روی ماهت لحضه شماری میکنیم عزیزم ، دوستت دارمممممممممممممممممممم وروجک دیگه شروع کردی به وول وول کردن قربون تکون خوردنات هم برم نمیدونی چه حس قشنگیه وقتی تکون میخوری و مامانی چقدر خوشحال میشه الهی مامانی فدات بشه دخمل نازم  بووووووووووووووووووووووس   ...
20 مهر 1390

مادر

مادر یعنی به تعداد همه روزهای گذشته تو، صبوری ! مادر یعنی به تعداد همه روزهای آینده تو ،دلواپسی ! مادر یعنی به تعداد آرامش همه خوابهای کودکانه تو، بیداری  ! مادر یعنی بهانه  بوسیدن خستگی دستهایی که عمری به پای بالیدن تو چروک شد مادر یعنی بهانه در آغوش کشیدن  او که نوازشگر همه سالهای دلتنگی تو بود مادر یعنی باز هم بهانه مادر گرفتن... مادر جونم دوستت دارم    ...
20 مهر 1390

خدایا کمکم کن....

خداجون ممنونم ازت، ممنونم برای هدیه ای که بهم دادی که باارزش ترین و بهترین هدیه دنیاست هرقدرم که ازت تشکر کنم میدونم که باز کمه و میدونم بهترین راه تشکر از نعمتهای تو اینه که قدرشو بدونم و ازشون به بهترین نحو پاسداری کنم ولی خدای مهربونم آخه هدیه ای برام فرستادی اینقدر باارزش و بزرگ و زیباست که حدی نداره خدایا میترسم که نتونم شکر نعمت کنم حالا ازت کمک میخوام خدای خوبم کمک میخوام که بهم قدرت بدی نیرو بدی که به بهترین نحو هدیه ای رو که بهم دادی  حفظ  کنم چون زندگی بدون اون برام یعنی مرگ و حالا بعد مدتها انتظار دارمش خدایا کمکم کن....  و عشق زیباترین هدیه خداست روی زمین....   عشقی که از خودت و بانام خودت شروع شده و میخ...
20 مهر 1390

عسل مامانی

سلام دخمل مامان ماماني قربونت بره اينم اولين عكس سياه و سفيد از دخملي نازم  عسل مامان تو اين عكس ١٥ هفته و 3 روز داره  بووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووس           ...
12 مهر 1390