دخملی من راه میره
دختره گلــــــه مامان
دیگه معنی بیشتر حرفهامو می فهمی و با زبون خودت جوابمونو می دی بیشتر کلمات رو می دونی میگم آنیسا ساعت کو ؟؟ نگاه دیوار می کنی و با انگشتت نشون میدی و می گی آوتا می گم در کو ؟؟؟ نگاه در می کنی می گی : دَ میگم تاب کو زودی میگی تا تا تا و میری سراغ تابت مگم عکس بابا کو میری میاری و میبوسیش و ..............
الان هم یه 10 روزی هست که برای اولین بار خودت دستت رو میزنی به زمین و بلند میشی دیگه از این به بعد نیازی به در و دیوار و مبل نداری ، اکثراً من یا بابایی دستتو می گیریم و تو آروم آروم قدم برمیداری وقتی چند قدم میری خسته می شی می خوای بشینی زمین که دیگه بغلت می کنیم ولی از اینکه خودت میتونی راه بری خیلی خوشحالی و همش میخندی قربونت برم
قدمهایت محـــــــــــــــــــکم ، گامهایت اســـــــــــــــــــتوار
13 ماهگی تونستی راه بری