شعرهای مهد کودک ملوسکم
سلام نفس مامان خوبی ؟؟؟؟؟
میدونی میخوای چی برات بنویسم ؟؟؟؟؟
شعرهای که تو مهد کودک یاد گرفتی رو برات مینویسم نمیونی وقتی که میخونی من و بابایی قدر ذوق میکنیم
اولین شعری که یاد گرفتی
وقت غذا که میشه چه روز چه شب همیشه
دستا با آب و صابون شسته میشه همیشه
با نام و یاد خدا اول میگیم بسم الله
وقتی شدیم سیر سیر میگیم الحمد الله
شعر بعدی :
سلام
سلام بگو همیشه یه وقت نگی نمیشه
حالا ببین چی میشه بدی ها پر میکشه
وقتی که میگم سلام گل میریزه از لبام (لبان)
میاره دوستی ها رو گلی به نام سلام ( خدا)
من یه گلم نگاه (اگا) کنید چه خوشگلم نگاه (اگا) کنید
اول که گل نبودم فقط یه دونه بودم
بارون اومد آبم داد خورشید اومد نورم داد
قد کشیدم بزرگ شدم شادی گلها رو دیدم
ببین ببین گلها رو بکن شکر خدا رو
تمیزم و تمیزم من کودکی عزیزم
موهام تمیز و پاکه به دور از گرد و خاکه ( که تو میگی به دور از گرد و کاخه )
شانه رو برمیدارم روی سرم میذارم
می پرسم از آینه کنم کجا رو شانه
با کمک آینه میکنم موهام رو شانه