آنيساآنيسا، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 15 روز سن داره
آرسامآرسام، تا این لحظه: 5 سال و 11 ماه و 23 روز سن داره

عسل ماماني و بابايي

روز کودک

کاش میشد همیشه کودک بود                   زندگی شادی و عروسک بود   روز جهانی کودک بر تمامی کودکان جهان مبارک باد گل دختر من روز شما هم مبارک ...
16 مهر 1392

دخترم روزت مبارک

میشــــه اسـم پاکتو رو دل خـــــدا نوشت              میشه با تو پر کشید تــــوی راه سرنوشت میشـــه با عطـر تنت تا خــــود خـدا رسید             میشــه چشــم نازتو رو تن گلهــــا کـشید روز دختر مبارک خداوند لبخند زد دختر آفریده شد! لبخند خدا روزت مبارک روز دخترای گل مبارک!  امروز شنبه ١٦/ شهریور / ٩٢ ،  روز تولد حضرت معصومه سلام الله علیه و روز دختر ه . دختر نازم  ، مامان به شما این روز رو تبریک میگه . امسال دومین سالي هست كه پيش مايي. الهي صدو بيست ساله شي آنیسای قش...
16 شهريور 1392

فرشته مهربون

سلام آنیسای خوشگلم ، قربونت برم مامانی رو ببخش خیلی وقته اینجا نیومدم و چیزی ننوشتم سرم خیلی شلوغ بود برات از روزی که واکسن رو زدی مینویسم دهم شهریور همراه باباجون به بهداشت رفتیم و واکسن 18 ماهگیت رو هم زدیم و تا 6 سالگی دیگه راحت شدیم خیلی دلهره داشتم برای این واکسن البته اذیت هم شدی تا دو روز نمیتونستی به خوبی راه بری . راستی یادم رفت بگم چند روزه با هم میریم مهد البته باید بگم من اصلا دوست ندارم که اونجا بری ولی مجبوریم که بری مهد ، خوشگلم چند روزی که میریم با بچه ها کم و بیش داری بازی میکنی و خوش میگذره بهت ،مشغول بازی میشی خدا کنه اونجا عادت بکنی و با بچه ها هم بازی بشی بوووووووووووووووووووس
16 شهريور 1392

روز مادر

خانه خرابه تو شدم به سوی من روانه شو سجده به عشقت میزنم منجی جاودانه شو ای کوه پر غرور من سنگ صبور تو منم ای لحظه ساز عاشقی عاشق با تو بودنم روشن ترین ستاره ام می خواهمت می خواهمت تو ماندگاری در دلم میدانمت  میدانمت ای همه وجود من نبود تو نبود من ای همه وجود من نبود تو نبود من ای همه وجود من نبود تو نبود من ای همه وجود من نبود تو نبود من ...
9 ارديبهشت 1392

مادر

  وقتی مادر میشی تلخ ترین اتفاق دنیا بیماری کودکته اونقدر که به خاطر چند ثانیه بنداومدن نفسش ساعتها گریه کنی و نتونی جلوی سرازیر شدن اشکهات رو بگیری وقتی مادر میشی گوشنواز ترین اواز برات صدای مامان گفتن کوچولوته و با هر بار تکرارش مدام قربون صدقه اش میری وقتی مادر میشی یه نگرانی دائم تو وجودته ،یه نگرانی که نمیذاره از فرشته کوچولوت غافل بشی وقتی مادر میشی یادت میره چقدر از صدای گریه و غرغر بچه ها متنفر بودی و هر بار گریه اش رو با جانم و عزیزم اروم میکنی وقتی مادر میشی صبر جزء لاینفک وجودت میشه اونقدر که برای غذا دادن به کوچولوت ساعتها وقت میذاری کلی بالا و پایین میپری تا بتونی وقتی داره میخنده فقط چندتا قاشق ک...
9 ارديبهشت 1392

تعطیلات عید

عروسک خوشگلم سلام امسال اولین سالی بود که من و بابایی در کنارت بهترین تعطیلات عید رو سپری کردیم خیلی بهمون خوش گذشت 28/12/91 سه تایی راهی خونه مامان بزرگ شدم و کل تعطیلات رو پیش اونا گذروندیم روزای اول کسی رو نمیشناختی و پیششون نمیرفتی و همش بغل من و بابایی بودی کم کم با همشون اشنا شدی و باهاشون بازی هم میکردی و همشون رو صدا میکردی و حسابی خستت میکردن تو این مدت کارهای زیادی یاد گرفتی به خوبی راه میری و کمتر زمین میخوری و حرف هم میزنی خیلی خوردنی شدی (دایه ،داده ، کاکه ، بابا ، مامه ، نان ،باوه ،ببه و...) اینا رو میگی همراه خاله و بابایی رفتیم شهر بازی نمیدونی چکارا میکردی خیلی ذوق کرده بودی و همش میخندیدی و باز...
15 فروردين 1392

دخملی من راه میره

دختره گلــــــه مامان   دیگه معنی بیشتر حرفهامو می فهمی و با زبون خودت جوابمونو می دی بیشتر کلمات رو می دونی میگم آنیسا ساعت کو ؟؟ نگاه دیوار می کنی و با انگشتت نشون میدی و می گی آوتا می گم در کو ؟؟؟ نگاه در می کنی می گی : دَ میگم تاب کو زودی میگی تا تا تا و میری سراغ تابت مگم عکس بابا کو میری میاری و میبوسیش و .............. الان هم یه 10 روزی هست که برای اولین بار خودت دستت رو میزنی به زمین و بلند میشی دیگه از این به بعد نیازی به در و دیوار و مبل نداری ، اکثراً من یا بابایی دستتو می گیریم و تو آروم آروم قدم برمیداری وقتی چند قدم میری خسته می شی می خوای بشینی زمین که دیگه بغلت می کنیم ولی از اینکه خودت میتونی راه بری...
24 اسفند 1391

تولد شیرینی زندگیمون

درست در تاريخ ٠٣/١٢/۱۳٩٠ ساعت ٢٠/١٣دقيقه بود كه گل خوش رنگ و زيباي زندگي ما پا به اين دنيا گذاشت و حال و هواي زندگي ما رو سرشار از شادي و طراوت كرد. آنیسا جونم در آخرین روز ماه ربیع الاول متولد شد . به اين بهانه چند تا از كارايي رو كه آنیساكوچولو از بدو تولد انجام داده رو به اختصار مي نويسم : قبل از هر چیز مینویسم که سکسکه زیاد میکنی یه روز کامل ١- تو چهار ماهگی مورخه ١٦/٠٣/٩١ روز سه شنبه برای اولین بار قهقهه زد . ٢- هفته اول پنچ ماهگیش مورخه ٠٨/٠٤/٩١ روز پنجشنبه خودش رو برگردوند و غلت میزد . ٣- تو پنج ماهگی به آتلیه رفتیم و ازش عکس گرفتیم . ۴- تو ٨ ماهگي چهار دست و پا رفت . ٥- تو ٨ ماهگی دندون درآورد . ٦- تو نه ماهگی ماما...
24 اسفند 1391

سال نو

حلول سال نو و بهار طراوت را که نشانه ی قدرت لایزال الهی و تجدید حیات طبیعت می باشد بر همگان مبارک   ...
24 اسفند 1391

آرزو

آرزویم این است که دلت خوش باشد نرود لحظه ای از صورت ماهت لبخند نشود غصه دمی نزدیکت لحظه هایت همه زیبا باشند از خدا میخواهم که همه عمر تو را سالم و خوشبخت بدارد
24 اسفند 1391