تولد دختر زیبای من

آنی جونم سلام امروز بعد از مدتها میخوام برات بنویسم از روزای که مشغول تدارکات جشن تولدت بودیم من و بابایی تمام سعی خودمون رو کردیم که یه مراسم خوبی برات مهیا کنیم خدا رو شکر همونجوری هم بود از یه ماه قبل مامانی مشغول ریزه کارهای جشن بود تم تولدت دختر توت فرنگی بود، کارت دعوت و تمامی تزئینات تولد رو خودم طراحی کردم که انصافا همشون قشنگ دراومده بودن که بعضی از اونا رو همراه عمه و زن عمو برش دادیم و آماده کردیم دو روز قبل تولد هم کارت دعوتا رو پخش کردیم البته یادم رفت بگم تولد رو 10 روز زودتر گرفتیم چون تعطیلات بود و همه میتونستن مراسم رو بیان روز 22 بهمن پنجشنبه مراسم داشتیم . شب چهارشنبه المیرا جون دوست مامانی اومد کمکم با هم سالاد الویه و ژله رو درست کردم کلی زحمت کشید بابایی هم مشغول باد کردن بادکنکا بود همه سالن رو پر کرده بود از بادکنک های رنگا رنگ که تو با کیان باهاشون بازی میکردین .خلاصه اون شب هم گلی بهت خوش گذشت و بازی کردی تا ساعت 3 نصف شب ما مشغول تزئینات خونه بودیم اینم بگم که خیلی خسته شدیم فردا هم کارهای که مونده بود رو انجام دادیم و رفتیم که خودمون رو خوشمل کنیم برای تولد