شعر که برای آنی جونم میگم
جوجه جوجه طلایی نوکت سرخ و حنایی تخم خود را شکستی چگونه بیرون جستی گفتا جایم تنگ بود دیواراش از سنگ بود نه پنجره نه در داشت نه کس زمن خبر داشت دادم به خود یک تکان مثل رستم قهرمان تخم خود را شکستم اینجوری بیرون جستم عروسک قشنگ من قرمز پوشیده&...
نویسنده :
مامانی
8:18